مطالعات اولیه (به عنوان مثال، رایدینگ وراینر، ۱۹۹۹؛ پیومبو و همکاران، ۲۰۰۳) در مدل­های کاربردیادگیرندگان[۲۷] ادعا کردند که یادگیرندگان سه ویژگی متمایزدارند: (الف) ویژگی های شخصیتی، که نگرش یادگیری دانش آموزان را تعیین می‌کند. (ب) ویژگی های همپوشانی، که نشان دهنده سطح دانش فعلی دانش آموزان می‌باشد. و (ج) ویژگی های شناختی، که نشان دهنده ویژگی های پردازش اطلاعات

دانش آموزان است. دو ویژگی گذشته، به خوبی در طراحی آموزشی مورد مطالعه قرار گرفته است
(گریسر و همکاران[۲۸]، ۲۰۰۷؛ گراف و همکاران، ۲۰۰۸).

 

این ایده که یادگیری افراد با شخصیت آن ها مرتبط می‌باشد جدید نیست. مطالعات تجربی از این فرضیه حمایت کرده‌اند که عملکرد یادگیری افراد به شخصیت آنان مرتبط می‌باشد(باساتو،پرینس، الشات و هماکر، ،۲۰۰۰). این یافته ها نشان می دهدکه شخصیت فرد درفرآیند یادگیری نقش بازی می‌کند. داف و همکاران(۲۰۰۳) به بررسی رابطه بین شخصیت ،رویکرد و عملکرد یادگیری پرداختند.یافته ها نشان داد که جهت گیری یادگیری افراد و عملکرد یادگیری آنان توسط شخصیتشان تحت تاثیر قرار گرفت. نتایج تحقیقات نشان می­دهد که ویژگی های شخصیتی، مانند هوش می‌تواند به طور قابل توجهی برعملکرد یادگیری دانشجویان تاثیرگذارد. به نظر می‌رسد در سطوح بالاتر آموزش و پرورش رسمی (درجه کارشناسی به بعد) ویژگی های شخصیتی به طور فزاینده ای برای پیش‌بینی عملکرد بالاخص عملکرد یادگیری مفید می‌باشد. به آن دلیل که سطوح توانایی شناختی همگن تر و منحصر تر شده است.به خصوص در برنامه های رقابتی و بسیار انتخابی این امر قابل توجه است (اکرمن، ۱۹۹۴؛پریمیوزیک و فارنهام، ۲۰۰۵).

 

۲-۲-۳-۲-عملکرد اساتید

 

محیط دانشگاهی دستاورد هیجانی فراوان مانند لذت بردن از یادگیری، امید، غرور، خشم، اضطراب، شرم، ناامیدی، و یا خستگی دارد. این هیجانات برای ایجاد انگیزه در دانشجویان ،یادگیری، عملکرد، توسعه هویت و سلامت بسیار مهم است( شوتز و پکرن، ۲۰۰۷).

 

در ارتباط با فرایند اجزا مدل های هیجان (شرر[۲۹]، ۲۰۰۹)، دیدگاه ها و نظریه کنترل ارزش، هیجانات را به عنوان مجموعه از فرایندهای روانی مرتبط در نظر می گیرند که به موجب آن اختلالات عاطفی، شناختی، انگیزشی، و اجزای فیزیولوژیکی از اهمیت اولیه برخوردار می‌باشند. به عنوان مثال، اضطراب می‌تواند شامل احساسات ناآرام و پر تنش (عاطفی)، نگرانی (شناختی)، انگیزه فرار از این وضعیت (انگیزشی) و فعال سازی محیطی (فیزیولوژیک) باشد.

 

 

 

هیجانات

 

عواطف

 

شناخت

 

فیزیولوژیک

 

انگیزش

 

شکل( ۲-۱) اجزای مدل های هیجان(شرر ، ۲۰۰۹)

 

اساتید از مهم ترین عوامل مؤثر بر عملکرد یادگیری دانشجویان می‌باشند.آنان فرایندهای تدریس و آموزش در کلاس درس را مدیریت می‌کنند، برای ایجاد انگیزه در دانشجویان تلاش می نمایند و ذهنیت دانشجویان را شکل می‌دهند و باعث می‌شوند که اعضای مسئولیت پذیری برای جامعه باشند. اساتید همچنین می‌توانند در راه منفی نیز با نفوذباشند. در حالی که استاد مثبت می‌تواند به دانشجویان کمک نماید تا زندگی خود را دگرگون سازند، توانایی‌های خود را بشناسند، و حتی الهام بخش عظمت به آن ها باشد، استاد با ابعاد عملکرد منفی صورت غیر عمدی اطلاعات نادرست را به دانشجویان منتقل می‌کند که در طول زندگیشان با آنان همراه است، و یا حتی منجر به ترک تحصیل آنان می‌گردد. از آنجا که فرایند آموزش و پرورش بسیار مهم و پیچیده است، این حرفه باید تنها به افراد بسیار حرفه ای و متخصص و آموزش دیده واگذارگردد. بسیاری از عوامل می‌تواند در تعهد استاد به کار اثر منفی داشته باشدکه از آن جمله می توان به عدم آمادگی کافی برای آموزش، مدرک حمایتی ناکافی از نهادهای آموزشی و شرایط مادی ویرانگر اشاره نمود.

 

بسیاری از نظریه پردازان یادگیری معتقدند که سبک یادگیری باید با سبک آموزش منطبق باشد تا حداکثر موفقیت در یادگیرندگان به دست آید(باستابل،۲۰۰۶). چرا که تناسب تدریس معلمان با سبک یادگیری دانش آموزان و یا دانشجویان باعث تقویت انگیزه یادگیری و نیز پیشرفت تحصیلی می‌گردد(رسولی نژاد،۲۰۰۵).

 

وین واینن (۱۹۹۷)معتقد است که اگر معلمین روش پردازش اطلاعات فراگیران را بدانند و روش های آموزش خود را متناسب با آن تغییر دهند، یادگیری فراگیران افزایش می‌یابد.

 

روش های سنتی می‌تواند مانع از تعامل در کلاس درس گردد (;کانتر، پاییز، فتیله، واکر، و باپلر[۳۰]، ۲۰۰۸). زمان کلاس محدود، چیدمان انعطاف ناپذیر صندلیها و رزرو نمودن نوبت برای صحبت کردن دانشجویان در کلاس به عنوان مهمترین موانع سطوح بالای تعامل شناسایی شده است (لیو، لیانگ، وانگ، چان، و وی[۳۱]، ۲۰۰۳؛دراپر و براون[۳۲]، ۲۰۰۴). با این حال، فناوری پیشرفته چگونگی تعامل میان دانش آموزان و دانشجویان با معلم در کلاس درس را تغییر داده است و فرصت های جدیدی را به منظور افزایش تعامل فراهم ‌کرده‌است.

 

هنگامی که تعامل در فعالیت های یادگیری رخ می‌دهد، دانش آموزان و دانشجویان نه تنها برای یادگیری انگیزه می‌یابند، بلکه بیشتر توجه ومشارکت می نمایند و به احتمال بیشتر به تبادل نظر با دیگران می پردازند
(لیو و همکاران[۳۳]، ۲۰۰۳؛ سیمز[۳۴]، ۲۰۰۳).که در نهایت، این تعامل بر عملکرد یادگیری دانش آموزان از جمله نگرش‌ها و دستاورد های آنان تاثیر می‌گذارد( هاسمن[۳۵] ، ۲۰۰۲).

 

این مهم است که بین دو نوع از تعامل تمایز قائل شد: (۱) تعامل بین دانش آموزان و دانشجویان با یکدیگر (تعامل با همتایان ) و (۲) تعامل بین دانش آموزان و دانشجویان با استاید و معلمین. نتایج تعامل با همسالان: مشارکت و بحث با همتایان و پردازش فعال از مواد درسی و مرتبه بالاتر یادگیری را بهبود می بخشد (کراچ و مازور[۳۶]، ۲۰۰۱؛ میشلسون، شوالیه، و فینک[۳۷]، ۲۰۰۴). برخی از دانش آموزان ترجیح می‌دهند به توضیحات شنوایی همسالان خود گوش کنند زیرا آن ها از یک زبان مشابه استفاده می‌کنند. ‌بنابرین‏ می‌توانند مشکلات و راه حل را، مؤثر تر از معلم توضیح دهد (کالدول[۳۸]، ۲۰۰۷؛ نیکول و بویل، ۲۰۰۳). ایجاد تعامل با دانش آموزان در­کلاس درس بخش مهمی از کار معلم و یک­جزء حیاتی از فرایند یادگیری ‌می‌باشد­(مایر و همکاران، ۲۰۰۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...