‌بنابرین‏ کیفیت زندگی را می توان از سه چشم انداز مهم مورد بررسی قرار داد: ۱- کیفیت زندگی کلی ۲- کیفیت زندگی در ارتباط با سلامتی ۳- کیفیت زندگی در ارتباط با بیماری (بیماری- محور). باربوت و همکاران (۲۰۰۱) کیفیت زندگی را درک افراد از موقعیتشان در زندگی در زمینه فرهنگی و سیستم های ارزشی که در آن زندگی کرده و با اهداف، آرزوها و استاندارد های آن ها در ارتباط است (ابوالقاضی، ۱۳۸۸).

طبق اظهارات بارد[۳۴](۱۹۸۴) در کاربرد مفهوم کیفیت زندگی، چالش عمده حول محور نحوه تعریف کیفیت زندگی دور می زندکه به علت مجرد بودن مفاهیم مذکور، کیفیت زندگی برای افراد و جوامع مختلف و در زمان‌های متفاوت دارای تعاریف مختلف می‌باشد. برخی از تعاریف به کار رفته برای آن عبارتند از:

کیفیت زندگی، یک موضوع کلی و مطرح برای تمام انسان ها است و به طور کلی این مفهوم با ترکیبی ازجنبه های زندگی و عملکرد های انسانی که برای ادامه حیات لازم می‌باشند در ارتباط است.

کیفیت زندگی ارزشیابی ذهنی رضایت از زندگی به طور کامل می‌باشد (طیبی رامین،۱۳۹۲).

کیفیت زندگی یک مفهوم بسیار ذهنی و شخصی است که معمولا برپایه خوشی و رضایت فرد و با فاکتورهایی که بر روی رفاه اجتماعی، روانی، جسمی و عملکردی وی تاثیر می‌گذارد، بنا می شود. کیفیت زندگی در مواردی همچون بهبود یافتن یا حقظ توانایی عملکرد و زندگی کردن به بهترین صورت ممکن در شرایطی که بیماری مزمن وجود دارد، به طور فزاینده ای مورد استفاده قرار می‌گیرد و به عنوان بازده قابل اندازه گیری در درمان بسیاری از بیماری های مزمن کاربرد دارد (شولیتز[۳۵] و وینس­تد[۳۶]، ۲۰۰۱). کیفیت زندگی شامل مجموعه ای از سلامتی، خوشحالی، احساس خوب بودن، اعتماد به نفس، ارزش زندگی، رضایت از زندگی و همچنین درجاتی از رضایتمندی زندگی می‌باشد که فرد آن را تجربه می‌کند. طبق این تعریف شخصیت فرد، وضعیت اجتماعی، فرهنگ، محیط و سن روی درک فرد از کیفیت زندگی او تاثیر می‌گذارد (ژان[۳۷]، ۱۹۹۲؛ نقل از بخشنده، ۱۳۸۲) صد ها تعریف در رابطه با کیفیت زندگی موجود است. کارلسون[۳۸](۲۰۰۰) بیان می‌کند که اکثر محققین بر این باورند که تعریف رایجی برای کیفیت زندگی وجود ندارد، اول ‌به این دلیل که کیفیت زندگی دارای ابعاد متعددی است و اجزاء زیادی از زندگی شخص را در بر می‌گیرد و دوم اینکه هر فرد یک برداشت منحصر به فرد در رابطه با حیطه های مختلف زندگی دارد؛ ‌بنابرین‏ هر فرد فاکتورهای خاصی را برای مفهوم ارتقاء کیفیت زندگی دارد که ممکن است این فاکتور برای دیگری بدترین معنی را بدهد (حجتی عابد، ۱۳۸۶)

علی‌رغم تمام تعاریف و مثال هایی که بیانگر اختلافاتی در مفهوم سازی و پنداشت کیفیت زندگی می‌باشد، کایبر[۳۹](۱۹۹۷) رئیس پارلمان کیفیت زندگی اروپا بیان می‌دارد که تمامی پژوهشگران بر سه اصل در ارتباط با این مفهوم توافق نظر دارند.

کیفیت زندگی یک ارزشیابی ذهنی است و بیماران خود قضاوت کنندگان راجع به کیفیت زندگی شان هستند

کیفیت زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا، بدین معنا که یک فرایند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در آن دخیل می‌باشند.

کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی می‌باشد و باید از زوایا و ابعاد مختلف سنجیده شود که این ابعاد اجزاء مرکزی چارچوب پنداشتی کیفیت حیات را تشکیل می‌دهند (وثوق، ۱۳۸۱)

ویژگی های کیفیت زندگی

اطلاع از ویژگی های کیفیت زندگی، می‌تواند در شناسایی مقیاس های آن ما را یاری نماید این ویژگی ها عبارتند از: چند بعدی بودن، ذهنی بودن و پویا بودن (احمدی، ۱۳۸۵؛ نقل از ابوالقاضی، ۱۳۸۸).

چند بعدی بودن

یکی از مشخصات اصلی و بنیادی کیفیت زندگی چند بعدی بودن آن است که تمام متخصصان دنیا بر آن توافق دارند و علی‌رغم اینکه متخصصان در شناسایی ابعاد آن تلاش های فراوان کرده‌اند، ولی بازهم اختلاف نظر هایی مشاهده می شود، لیکن روی هم رفته می توان گفت نکات مشترک آن ها از اختلافشان است (گاگن موس، بلوم فیلد، برنر، فلیک[۴۰]، ۱۹۹۵)

سالیوان[۴۱] ابعاد کیفیت زندگی را این گونه بیان می‌کند:

۱-شکایات و ناخوشی های جسمی، احساس خوب بودن.

۲- فشار روانی

۳-وضعت عملکردی

۴-عملکرد نقش

۵-سلامتی (طیبی رامین،۱۳۹۲)

هانستاد[۴۲] و آلبرکسن[۴۳] کیفیت زندگی را در شش بعد مورد بررسی قرار داده‌اند: این تبعاد شامل موارد زیر است:

۱-بعد فیزیکی، شامل سلامت جسمانی و تاثیرات خاص بیماری ها

۲-بعد روانی، شامل رضایت از زندگی و عملکرد ذهنی

۳-بعد رفتاری، شامل ظرفیت مراقبت از خود و کار و تحرک.

۴-بعد ساختاری، شامل مسائل اعتقادی و مذهبی.

۵-بعد مادی، شامل وضعیت اقتصادی.

۶-بعد اجتماعی، شامل تماس با افراد خانواده و تماس های اجتماعی (طیبی رامین،۱۳۹۲).

کینگ[۴۴] و هینداس[۴۵] پنج بعد برای کیفیت زندگی پیشنهاد کردنداین ابعاد شامل:

۱-جسمانی که شامل توانایی‌های عملکردی نظیر سطح فعالیت زیاد علائم فیزیکی است.

۲-روانی که شامل رضایت فرد از زندگی، نایل شدن به اهداف، اعتماد به نفس و سازگاری روانی با بیماری است.

۳-تعاملات اجتماعی شامل روابط دوستانه، حمایت های اجتماعی و خانوادگی، رضایت از فعالیت جنسی و ازدواج.

۴-اقتصادی شامل وضعیت شغلی، سطح تحصیلات و سطح زندگی.

۵-معنوی شامل اعتقادات مذهبی و احساس امیدواری و ناامیدی (کینگ و هیندس، ۱۹۹۸).

نایدو و ویلز[۴۶] می نویسد: چهار بعد اصلی برای کیفیت زندگی وجود دارد: شامل ۱- بعد روانی (خلق و خو) ۲- بعد اجتماعی (فعالیت در اجتماع و فعالیت های تفریحی) ۳- بعد شغلی (توانایی انجام وظایف شغلی) ۴- بعد فیزیکی (درد، خواب و تحرک) (طیبی رامین،۱۳۹۲)

ریدینجرف دراکاپ و برچت[۴۷] (۲۰۰۰) در تعریفی از کیفیت زندگی آن را به چهار قسمت تقسیم می‌کنند: ۱- عملکرد فیزیکی شامل انجام فعالیت های روزانه زندگی ۲- سلامت روانی شامل عدم وجود اضطراب و افسردگی ۳- سلامت اجتماعی شامل عملکرد اجتماعی فرد و میزان رضایت از زندگی اجتماعی و صمیمیت فرد ۴- درک از سلامتی شامل درک فرد از سلامتی کلی خود می‌باشد

گاگ نوس، بلومفیلد، برنر و فلیک (۱۹۹۵) ابعاد کیفیت زندگی را به صورت زیر تعریف می‌کنند.

بعد جسمانی:

دریافت فرد از توانایی هایش در انجام فعالیت ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد، درد و ناراحتی، خواب و استراحت و ظرفیت و توان انجام کارها می‌باشد.

بعد روانی:

جنبه‌های روانی و احساس سلامت مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش را در بر می‌گیرد. بعضی از رده های این بعد عبارتند از: تصویر از خود، احساسات مثبت، احساسات منفی، اعتقادات مذهبی، فکر کردن، یادگیری، حافظه و تمرکز حواس.

بعد اجتماعی:

این بعد به توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضاء خانواده، همسایگان، همکاران و سایر ‌گروه‌های اجتماعی، وضعیت شغلی و شرایط اقتصادی کلی مربوط می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...